شیعه تو با گریه افتادی به پا ، اشک بریز
درد و غم پشت سرهم میرسد ، اشک بریز
نوبتی هم باشد این بار ، نوبت یاس علیست
خوب میدانی که مادر را چه شد ، اشک بریز
تو نبودی کوچه را بینی که شد کرببلا
لیکن از چشمان خیس مجتبی ، اشک بریز
او به قصه گویی اش داغ حسین تازه نمود
پس تو از قلب گرفتار حسین ، اشک بریز
من بمیرم زینبت را ای علی چاره نبود
از مدینه زینبت تا کربلا ، اشک بریز
آخر ای نامرد پست بی حیا ، سیلی چرا
کاش عباس علی بود ، نبود ، اشک بریز
آتش از خانه ی پیغمبر زدن کافی نبود؟
تیغ چون گل را درید درد کشید ، اشک بریز
آتش از در شعله ور شد ، شکستند در را
میخ چون آویزه شد خونی چکید ، اشک بریز
گل که با دستان پستت چیده شد ، با پا چرا؟
با لگدچون محسنش هم چیده شد،اشک بریز
سیلی و بی حرمتی و آتش و کینه کنار
چون شکستند پهلوی یاس کبود ، اشک بریز
مسجد و صحن و سرا و مرقد و گنبد کنار
چون ندارد فاطمه قبری کنون ، اشک بریز
آخر ای آقا تومظلومی، غریبی.چاره بود؟
زخم پهلو را که چون حیدر بدید ، اشک بریز
مادر ای جان محمد پر کشیدی ، رفتی
چاه چون از مرتضی نجوا شنید ، اشک بریز
مهدی فاطمه ای صاحب غمها ، برگرد
شیعه مولایت ندارد همدمی ، اشک بریز
مهدیا چون دل ما تیره شده ، اشک نریز
شیعه مولایت کجا گریه کند؟ اشک بریز
ایام_سوگواری_صدیقه_طاهره_سلام_الله_علیها
اللّهم صلی علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
اللّهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه الزهرا(س)
شاعر رضا مهرابیان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو