پدر ای مظهر تنهایی من پدر ای حسرت رویایی من بی تو این شهر شده زندانم باکه گویم سخنی ای جانم کلبه حزن تورا پایان نیست عاشقی را به پدر سامان نیست درکنارتو چه ارامش بود دردها رابه تو اسایش بود شکوه راباکه بگویم سخت است غم هجران وفراغت درد است لحظه ها رابه تو باخاطره رفت حرفها رابه توباعاطفه رفت مانده ازتو غم حسرت باری ارزوگشت به دل دیداری هرچه گویم غم دل سنگین است شرح حال دل من غمگین است حسرت ویادپدر باماهست تاکه دنیاست دلم تنها هست………(به یادپدر)
شاعر رضا فتوحی اصلی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو
