فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 27 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

رضا روزگر – مدارا کرده ام

با نبودت ماه من امشب مدارا کرده ام
شور و غوغایی درون سینه بر پا کرده ام
آرزو کردم بیایی و در آغوشم کشی
بی تو ای مه گریه هایم را تماشا کرده ام
می شود با روی خوش آیی به سویم نازنین؟
من برای با تو بودن امروز و فردا کرده ام
شعرهایم با نگاهت خوب شیرین می شود
این غزل را در نگاهت خوب پیدا کرده ام
یک نگاه دلبرانه می رساند شور و شوق
من که با مهرت تمام زخم هایم را مداوا کرده ام

ای تو پر رنگ ترین لوح به دیواره ی جانم
به خدا فکر تو هستم چون تویی چاره ی جانم
گر بیایی و ببینی جگر سوخته ام را
راز دل را به تو گویم به تو درباره ی جانم
خرم آن دم که بیایی و بگویم غم این دل
چه بگویم به تو از غم که تویی پاره ی جانم
تو به یک دم نروی از دل این عاشق مسکین
که من آواره ی عشقم که من آواره ی جانم
تو همانی که دلم در همه ی عمر طلب کرد
غم دوری ز تو ای جان غم همواره ی جانم
هر که دیدست جمالت به خدا گشته که عاشق
غم هجران تو ای ماه شده کفاره ی جانم


شاعر رضا روزگر

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو