خسته ام،دلخسته از بازیِ دنیا بعد تو
میروی و میشوم یک عمر تنها بعد تو
ساحلی، دریای مواجم عزیزم،پر خروش
آه،طوفان میزند بر جسم دریا بعد تو
مانده ام با روزگار تلخ کامی نازنین
روزگارم خوب بود و خوب،اما بعد تو…
راستی دیدی که گفتم باز تنها میشوم
شاعری گمگشته در کابوسِ شبها بعد تو
قاب عکسِ یادگاری در کنار دفترم
خنده هایم شد بدون هیچ معنا بعد تو
میروی تنها بدون بیتی از شعرِ ترم
ای جواب خستگیِ شعر،حالا بعد تو…
مانده ام با اشک های دفتر خیس غزل
در کنارم نیستی ،پس هر چه بادا بعد تو
من که از امروز و تنهایی خود سیرم عزیز
مانده ام با بغض های تلخ فردا بعد تو
میروی و میشوم یک عمر تنها بعد تو
ساحلی، دریای مواجم عزیزم،پر خروش
آه،طوفان میزند بر جسم دریا بعد تو
مانده ام با روزگار تلخ کامی نازنین
روزگارم خوب بود و خوب،اما بعد تو…
راستی دیدی که گفتم باز تنها میشوم
شاعری گمگشته در کابوسِ شبها بعد تو
قاب عکسِ یادگاری در کنار دفترم
خنده هایم شد بدون هیچ معنا بعد تو
میروی تنها بدون بیتی از شعرِ ترم
ای جواب خستگیِ شعر،حالا بعد تو…
مانده ام با اشک های دفتر خیس غزل
در کنارم نیستی ،پس هر چه بادا بعد تو
من که از امروز و تنهایی خود سیرم عزیز
مانده ام با بغض های تلخ فردا بعد تو
شاعر رحمان مژگانپور نریمان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو