در آغوشت مرا جا کن هَرَزگاهی ولی محکم
بساط بوسه بر پا کن اگر خواهی ولی محکم
همانند مریض رو به مُوتم لحظه ی آخر
مرا با عشق احیا کن مسیحایی ولی محکم
منم آن زاهد تقوا پسند فی سبیل الله
بیا یکباره اغوا کن شبانگاهی ولی محکم
جمالم همچو یوسف نسیت. هستم کائن قصرت
ز من عشقی تمنا کن زلیخایی ولی محکم
دگر از عشقهای کوتَهِ بی مایه دلگیرم
چنان عشقی مهیا کن اهورایی ولی محکم
رجب بابایی
بساط بوسه بر پا کن اگر خواهی ولی محکم
همانند مریض رو به مُوتم لحظه ی آخر
مرا با عشق احیا کن مسیحایی ولی محکم
منم آن زاهد تقوا پسند فی سبیل الله
بیا یکباره اغوا کن شبانگاهی ولی محکم
جمالم همچو یوسف نسیت. هستم کائن قصرت
ز من عشقی تمنا کن زلیخایی ولی محکم
دگر از عشقهای کوتَهِ بی مایه دلگیرم
چنان عشقی مهیا کن اهورایی ولی محکم
رجب بابایی
شاعر رجب بابایی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو