من به هر قیمت مقدور تو میبوسم
عاقبت یک دفعه بد جور تو را می بوسم
عاقبت یک دفعه بد جور تو را می بوسم
گر رضایت بدهی با دل خوش این بهتر
ورنه با قبضه ی ساطور تو را می بوسم
می گریزی ز منه از نفس افتاده و من
از همان فاصلهی دور تو را می بوسم
درس و دانشگه و تحصیل بهانست که من
پشت دانشکده با زور تو را می بوسم
آرزو میکنم ای کاش عروسی بشود کوچه ی ما
با دَفُ و تُنبک و تنَبور تو را می بوسم
خاندان تو قلم کرده دو پایم اما
می زنم لنگ چو تیمور تورا میبوسم
پا که سهل است اگر گور مرا هم بِکَنَند
می روم داخل آن گور تورا میبوسم
اولین وعده ی دیدار تو با خود گفتم
من به هر قیمت مقدور تو را می بوسم
رجب بابایی
شاعر رجب بابایی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو