صبح بخیر
روز شد چشمان خود را باز کن صبح ات بخیر
آفتـاب آمـد , بـرایــش ناز کــن صبــح ات بخیر
روز شد چشمان خود را باز کن صبح ات بخیر
آفتـاب آمـد , بـرایــش ناز کــن صبــح ات بخیر
مستـی بلبل نگــه ؛ از بـهــر تــو می خـوانــد او
یک کمـی با نغـمه اش آواز کـن صبـح ات بخیر
نازنـیـن , لبهـای تـو , زیبا چـو لبخنــد گل است
روز را با خنــده ات آغـاز کـــن صبـح ت بخیر
آفــرین ای دخترم , دنیا قشنگ از روی توست
قلب دنیا رابه زلف ات ساز کن صبح ات بخیر
با تـو ساحـل امن و دریای خـروشان بی خطر
مهربان چشمان خود را باز کن صبح ات بخیر
رامین راقب
شاعر رامین راقب
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو