طارق خراسانی
دوستان، من تشنه ام آبم دهید
از شرابِ کهنه ی نابم دهید
از شرابِ کهنه ی عرفانِ شرق
آنچه نوشیدند اقطابم دهید
خورده اند آن آب، احبابِ خدا
آبِ توفیقاتِ احبابم دهید
بر درخت عشق از تاکم طناب
بسته تا اوج فلک تابم دهید
ای فراوان گفته ای پیداست آن
آنچه پیدا و نمی یابم دهید
جرعه ای زان آب آتشناک را
تا به سوی عشق بشـتابم دهید
طارقم گر قطره ای زان آب جُست
مژده ای بر جان بی تابم دهید
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران