به نام یگانهی هماره جاوید
تقدیم به روان پاک و آسمانی مهربانمادرم: (فاطمهصغری ناصری)
در نبودت، دلِ من، واله و شیدا مانده
فاش شد غصّهی دل؛ یک دلِ دروا مانده
فاش شد غصّهی دل؛ یک دلِ دروا مانده
تکّههای تپشِ قلبِ مرا میبینی؟
تکّه تکّه، دلِ من، بی تو به هرجا مانده
تکّه تکّه، دلِ من، بی تو به هرجا مانده
بی تو اصلا، نفسی نیست مرا؛ میدانی
نفسم، نیست شده؛ عاطفه امّا، مانده
نفسم، نیست شده؛ عاطفه امّا، مانده
رفتهای، از برِ من؛ عاطفهی احساسم
همچنان، در عطشِ بوسهی فردا مانده
همچنان، در عطشِ بوسهی فردا مانده
بی تو انگار؛ که صبحی ندمد، از مشرق
بی فروغِ رخِ «تو»، مهر، به اعمی مانده
بی فروغِ رخِ «تو»، مهر، به اعمی مانده
کاش، یک بار، به خوابِ دلم آیی؛ افسوس
داغِ «تو»، در تپشِ سینهی «زهرا»، مانده
داغِ «تو»، در تپشِ سینهی «زهرا»، مانده
زهرا حکیمی بافقی (کتاب نوای احساس)

