در خود شکست آن شب، از خود برید عباس/ علیرضا قزوه
در خود شکست آن شب، از خود برید عباس
اوج ولایت است این، خود را ندید عباس
آن عاشقان یکدست، هفتاد تن نبودند…
یک تن شدند، یک تن، اول مرید عباس
با یاد کشتگانش، آیینه خانه ای ساخت
آیینه دار او بود ، آیینه چید عباس
از نسل پختگان بود، خامی نکرد، باری
چون سیب سرخ افتاد، از بس رسید عباس
کی او بهانه جو بود، چشمش به چشم او بود
دستی به دست او داد، غیرت خرید عباس
از قهر، او به دور است ، بی ناز و بی غرور است
اول شهیدِ او شد تا شد شهید عباس
” سید حسن”۱ چه زیبا راز تو را علم کرد
“راز رشید” بودی ، راز رشید… عباس
۱۶ تیرماه ۱۳۹۰
۱- روانشاد سید حسن حسینی شاعر بزرگ انقلاب در شعری سپید می گوید: تو آن راز رشیدی / که روزی فرات بر لبت آورد..