فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 21 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

در بای بسم الله شود باد صبا ماثور از او

سلیمان پناهی

ما را خیالی نیست جز باغنچه ای مسرور از او
در اندرونی خلوتی یا حجله ای معمور از او
عشقی سراپا شعله ور بر سوز وسازش مفتخر
خود در حضر اما حذر دلداده ای مهجور از او
خود را به آتش می زنم سر در حریمش می نهم
صد من زر ارزانی کنم باجلوه ای مخمور از او
وصفش نمی گنجد به دل روی مهش مانندگل
ترسم بدین ساز و دهل آخر شوم مغرور از او
من پای کوبان در پیش او هم گریزان می رود
برجعد مشکینش زنم تاج گلی مستور از او
خرسندم از اقبال خود عاشق شدم بر جان خود
مجنون پی لیلای خود هرگز نشد رنجور از او
آن ساغر میگون من تا وا کند لب بر سخن

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران