کارگاه عروض
درس ۸-
اوزان چندپایه در عروض نیمایی
در بحث قبلی دربارهی وزنهای تک پایه یا مکررالارکان یا متشابه الارکان در عروض نیمایی بحث کردیم و به مسالهی پایان بندی مصراعها که در اوزان تک پایه بسیار مهم است پرداختیم. در این بحث به اوزان چند پایه میپردازیم. در این وزنها که از تکرار یک پایه یا رکن عروضی پدید نمیآیند خطر غلطیدن به بحر طویل گویی وجود ندارد جز در جاهایی که اشاره خواهیم کرد. بحر طویلها معمولا از وزنهای تک پایه تولید میشوند.
چیزی که دربارهی اوزان چند پایه [دو پایه یا بیشتر] یا همان متناوب الارکان و مختلف الارکان مطرح میشود این است که در این وزنها استعداد گسترش وجود ندارد و عروض نیما در اوزان تک پایه جوابگوست نه در این وزنها. به اصطلاح در وزنهای مرکب که از ترکیب دو یا چند رکن متفاوت پدید میآیند توصیههای نیما صدق نمیکند.
در پاسخ باید گفت که اوزان چند پایه دو دستهاند :
۱– اوزان متناوبالارکان
۲– اوزان مختلفالارکان.
۱– اوزان متناوبالارکان ، وزنهایی هستند که از تناوب دو رکن پدید میآیند و دو دستهاند :
الف- وزنهایی که آرام و غیر خیزابی هستند
ب- وزنهایی که تند و خیزابی هستند
الف- وزنهایی را آرام و غیر خیزابی میگوییم که در آنها فاصلهی میان نیم مصراعها عمیق نیست و میتوان یک مصراع را بدون درنگ و یا با درنگ نامحسوسی خواند، مثل همین وزن مجتث (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن ). این گونه وزنها که در عین حال صورت سالم و محذوف دارند گاهی مثل همین بحر مجتث هر دو صورت آن رایج است و در بعضی وزنها فقط یک صورت آن رایج است مثلا صورت محذوف آن.
این گونه وزنها در عروض نیمایی به آسانی وزنهای تک پایه گسترش پیدا میکنند. کافی است که تناوب دو پایه ادامه پیدا کند مثل مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعلن فع که دو رکن نسبت به اصل اضافه دارد و یا مثل مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع که یک رکن و یک هجا نسبت به اصل اضافه دارد و صورت گستردهتری از وزن اصلی است. در عین حال صورت کوتاه این وزنها هم میتواند به راحتی مورد استفاده قرار گیرد. یعنی مانند وزنهای تک پایه تمام زحافات ممکن این وزنها هم میتواند در یک شعر نیمایی مورد استفاده قرار گیرد. چه کوتاهتر از اصل باشند چه بلندتر. مثل مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن که وزنهای مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن و مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع نیز از آن مشتق شدهاند. بعضیها چنین تصور میکنند که در این گونه وزنها عروض نیمایی در کوتاه آوردن مصراعها هیچ مشکلی ندارد، یعنی شاعری که میخواهد در این وزن شعر بگوید، بلندترین صورت مصراع او [مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن] خواهد بود. در حالیکه صورت کوتاه آن، تنوع فراوانی دارد. حال آنکه همان طور که فبلا هم گفتیم شاعر میتواند همین وزن را توسعه دهد و مصرعهای بلندتر هم بیاورد. اینک به نمودار فرضی اختیار شاعر در این وزن نگاه کنید .
م
مف
مفا
مفاعل
مفاعلن فع
مفاعلن فَعَلن
مفاعلن فعلن
مفاعلن فَعَلات
مفاعلن فعلاتن
مفاعلن فعلاتن فع [= مف ]
مفاعلن فعلاتن فَعَل [= مفا ]
مفاعلن فعلاتن مفاع
مفاعلن فعلاتن مفاعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن [ فع لن ]
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
تذکر: بار دیگر تاکید میکنیم که در این وزنها هم راه گسترش همان است که در اوزان تک پایه وجود داشت یعنی شاعر میتواند ارکان مورد نظر را به صورت متناوب و به تعداد ضرور تکرار کند.
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن فع
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفا [= فَعل]
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
مفاعلن فعلاتن…
توجه- دوستان توجه داشته باشند که ما معتقدیم در وزنهای متناوب، دو رکن متناوب آن به عنوان یک واحد موسیقایی [ایقاع] تکرار میشود به همین دلیل وقتی تناوب ارکان به هم بخورد نظام موسیقایی کار به هم میریزد. شاید بهندرت- در این وزنها- برای شاعر این موقعیت پیش بیاید که گسترش وزن را با تکرار یک پایه انجام دهد، مثلا به شکل مفاعلن فعلاتن فعلاتن فعلاتن مفاعلن فعلاتن یا مفاعلن فعلاتن مفاعلن مفاعلن مفاعلن فعلاتن. گرچه این امر روی کاغذ شدنی است اما اجرای عملی آن در شعر نیاز به تمرین و تسلط بسیار زیاد بر امر وزن و زبان دارد.
توجه- همان طور که پیش از این هم تذکر دادیم، وزنهای متناوب صورت سالم و محذوف دارند مثلا مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن صورت محذوف مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن است. همچنین مفتعلن فاعلات مفتعلن فع که صورت محذوف یا مقصور یا مجبوب مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات (فاعلن) است. همچنین مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل[= مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن] و جز اینها … هم جزء اوزان مثناوب دستهی اول هستند و با تکرار پایههای متناوب آنها گسترش مییابند. حال به نمودار فرضی دو وزن اخیر توجه میکنیم.
۱– مفتعلن فاعلات مفتعلن فع
م
مف
مفتعل
مفتعلن
مفتعلن فا
مفتعلن فاع
مفتعلن فاعلات
مفتعلن فاعلات فع[= مف]
مفتعلن فاعلات مفتعل
مفتعلن فاعلات مفتعلن
مفتعلن فاعلات مفتعلن فع [= مف]
مفتعلن فاغلات مفتعلن فاعلات
مفتعلن فاغلات مفتعلن فاعلات فع
مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعل
مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعلن
مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعلن فع…
توجه- در عین حال در این وزن این امکان نیز وجود دارد که ار میانه باز شود و رکن فاعلات تکرار شود مثل:
مفتعلن فاعلات فاعلات مفتعلن فع
مفتعلن فاعلات فاعلات مفتغلن فاعلات مفتعلن فع
۲– مستفعلن مفاعل مسفعلن فعل ( = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن)
م
مس (= فع)
مستف (= فاعل)
مسفعل
مستفغلن
مسثفعلن فع
مستفعلن فعل
مستفعلن مفاعل
مستفعلن مفاعل فع (= مس)
مستفعلن مفاعل فاعل (= مستف )
مستفعلن مفاعل مستفعل
مستفعلن مفاعل مستفعلن فع
مستفعلن مفاعل مسثفعلن فعل
* مستفعلن مفاعل مستفعلن مفاعل فاعل (= مستف)
مستفعلن مفاعل مستفعلن مفاعل مستفعل
مستفعلن مفاعل مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل …
حالا برای آنکه ببینیم این امر واقعا ممکن است مصرعهایی را در این وزنها نقل میکنیم که در آنها توسعهی ارکان با موفقیت اجرا شده است.
۱) مجتث مخبون ( مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن)
بیا به آب زنیم مفاعلن فعلن
دراین کرانه که حسرت درون کوچهی آن سرد سرد میلرزد
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بیا به آب زنیم . مفاعلن فعلن
۲) مضارع اخرب مکفوف (مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل)
ای صوفیان سرخوش میخانهی الست مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
ای لولیان مست به ایام کرده پشت به خیام کرده رو
مستفعلن مفاعل مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
ای عاشقان او مستفعلن فعل
راهم دهید آی ، پناهم دهید آی. مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
[مهدی اخوان ثالث]
۳) منسرح مطوی منحور (مفتعلن فاعلات مفتعلن فع )
پنجره تنهاست مفتعلن فع
پنجره مشغول شانه کردن ذهنی است در سراسر کوچه
مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعلن فع
ذهن بزرگی که از بهار به جا ماند مفتعلن فاعلات مفتعلن فع
میبینیم که این کار نه فقط در نظریه بلکه در عمل قابل اجراست و نه تنها در این وزنها بلکه در تمام وزنهایی که چنین وضعیتی دارند عملی است. اینک ببینیم در گروه دوم وضع چگونه است.
ب- وزنهای متناوب خیزابی:
مهمترین ویژگی این وزنها این است که میان نیم مصراعهای آنها درنگ عمیقی هست که معمولا اجازه نمیدهد که بتوانیم مصراعها را به پایههای وزنی کوچکتر تقسیم کنیم در واقع در این وزنها هر نیم مصراع یک واحد وزنی یا موسیقایی بسیط است، و قابل تجزیه به اجزای کوچکتر نیست ، چراکه اگر آنها را به اجزای کوچکتر تقسیم کنیم اجزای آن نشان دهندهی موسیقی مصراع نیست . مثلا وقتی که وزن مستفعلن فعولن (= مفعول فاعلاتن) را در نظر بگیریم. ترکیب دو رکن متناوب ، یک واحد موسیقایی ساخته که در عروض سنتی قابل تجزیه نیست زیرا، نه فعولن به تنهایی ربطی به موسیقی حاصل از ترکیب مستفعلن فعولن دارد نه مستفعلن. با وجود این، برخی از این وزنها هم در عروض نیمایی گسترش لازم را میپذیرند و موسیقی دیگری تولید میکند. و بعضی هم به هیچ وجه اجازهی شکستن واحدهای وزنی را نمیدهند مثلا شما نمیتوانید وزن فعلات فاعلاتن را بشکنید یا گسترش دهید زیرا ساختار نیم مصراعهای آن به گونهای است که به صورت تجزیه شده موزیک لازم و متناسب را پدید نمیآورند. این وزن را فقط میشود در حد یک نیم مصراع کوتاه کرد و یک نیم مصراع بلند.
فعلات فاعلاتن
فعلات فاغلاتن فعلات فاعلاتن
فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
توجه- اگر تعداد فعلات فاعلاتنها را از سه تا بالاتر ببریم به دام یک شبه بحر طویل خواهیم افتاد یا بهتر است بیتعارف بگویم به دام یک بحرطویل که از ارکان متناوب پدید آمده، خواهیم افتاد و این، با غرض واضع این عروض، متناقض خواهد بود. نمونههایی که در این وزن داریم گواه ادعای ماست .
اگر این کبود خاموش سراچهی شیاطین
تن زهرگین به گلبرگ ستارگانش آراست
وگرم نسیم این شب
به درنگ نیلگون خواند
به نگاه آهوان
– بر لب چشمهسار- سوگند
که نشنوم حدیثی….
شفیعی کدکنی [درخت روشنایی]
توجه- چیزی که در اینجا باید بگویم این است که دراین دسته وزنهای متناوب باید تجربه را میزان قرار داد. اگر وزنی عملا اجازهی گسترش داد، میشود آن را توسعه داد و اگر وزنی اجازه نداد، اصرار، نتیجهای جز تصنع و تظاهر- که نسبتی با هنر ندارند- نخواهد داشت. باز باید با تاکید بگویم: اینکه یک یا چند وزن خود را به دلخواه دوستان، مانند وزنهای تک پایه گسترده نمیشوند بلکه به شیوهای که امکانات ویژهی آنها اجازه میدهد عمل میکنند، دلیل نقض نظریهی عروضی نیما نیست- هر چند خود آن بزرگوار هم به این امر اشراف داشته است و اشاراتی به این اشراف دارد- چرا که نظریهها به گرایشهای عمده نظر دارند نه استثناها. مثلا وزن مستفعل مفعولن به راحتی قابلیت گسترش دارد ولی مفاعلن فاعلن اجازهی گسترش نمیدهد.
دوستان توجه داشته باشند که در وزن مستفعل مفعولن شاعر میتواند مستفعل را به مفعولن و مفعولن را هم به مستفعل تبدیل کند. یعنی به جای دو هجای کوتاه یک هجای بلند بیاورد یا به جای یک هجای بلند دو هجای کوتاه، که این کار به تکرار یکی از ارکان منتج میشود که با اصل وزن و اختیارات شاعری منافاتی ندارد.
مفعولن
مستفعل مفعولن
مفعولن مفعولن
مستفعل مفعولن فع
مستفعل مفعولن مستفعل فع
مستفعل مستفعل مفعولن مستفعل مفعولن
مستفعل مفعولن مفعولن مفعولن فع
و…….
نمونهی موفق در این وزن شعر “آزادی” از ه.ا.سایه است، نگاه کنید.
ای شادی مستفعل ( =مفعولن)
آزادی! مستفعل(= مفعولن)
ای شادی آزادی! مستفعل مفعولن
…………….
غمهامان سنگین است مفعولن مفعولن
دلهامان خونین است مفعولن مفعولن
از سر تا پامان خون میریزد مفعولن مفعولن مفعولن
ما سر تا پا زخمی مفعولن مفعولن
ما سر تا پا خونین مفعولن مفعولن
ما سر تا پا دردیم مفعولن مفعولن
ما این دل عاشق را مستفعل مفعولن
در راه تو آماج بلا کردیم مستفعل مستفعل مفعولن
وقتی که زبان از لب میترسید مستفعل مفعولن مفعولن
وقتی که قلم از کاغذ شک داشت مستفعل مفعولن مفعولن
حتی، حتی حافظه از وحشت در خواب سخن گفتن میآشفت.
مستفعل مستفعل مستفعل مفعولن مفعولن.
………….
پس در عمل میشود در عروض نیمایی کارهایی کرد که به هیچ وجه در عروض کلاسیک نمیشد به آن حتی فکرکرد .
….
۲– وزنهای مختلفالارکان
وزنهایی که مثل مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض) قابل توجیه به ارکان متناوب هستند مثل مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن که به صورت مستفعلن مفاعل مستفعلن مفا[ = فعل] هم میتواند تقطیع شود- و ما از همین روش استفاده کردهایم.- یا همین وزن مفعول مفاعلن مفاعیلن که میتواند به صورت مستفعل فاعلات مستفعل (= مفعولن) تقطیع شود که نشان میدهد پایهی کامل [چهار رکنی ] آن متناوب بوده است که در عروض فارسی رایج نشده است. چرا که موزیک آن مختل و معلول است و قابل اجرا نیست.
همچنین است صورت محذوف همین وزن یعنی هزج مسدس مقبوض محذوف که حدیقهی سنایی هم در آن سروده شده است . مفعول مفاعلن فعولن = مستفعل فاعلات فع لن[= مستف = فاعل] .
آنچه که باید در نظر داشته باشیم این است که ریشه و اصل تمام وزنهای مختلف الارکان را علیرغم عروض سنتی، میتوان به صورت متناوب توجیه کرد که در اثر تغییراتی که ارکان آنها پذیرفته به صورت حاضر درآمدهاند مثلا وزن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن مستفعلن که در زبان فارسی به صورت کامل و سالم چهار رکنی یا به سیاق عربی مثمن به کار نرفته است بلکه به صورت سه رکنی (مسدس) ساخته شده، که صورت سالم آن یعنی: فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن هم مورد اقبال قرار نگرفته، برای همین آن را به صورت غیر سالم به کار بردهاند ، یعنی از فاعلاتن، فعلاتن ساخته اند، و از مستفعلن، مفاعلن. یعنی در هر دو رکن فاعلاتن و مستفعلن هجای بلند اول را کوتاه کردهند که این کار را خبن یا مخبون کردن میگفتند در نتیجه مانده: فعلاتن مفاعلن فع لن(= فعلن) یعنی خفیف مسدس مخبون محذوف یا اصلم که به صورت دیگری قابل توجیه نیست.
این گونه وزنها هم، در عروض نیمایی از میانه قابل گسترش هستند با تکرار دو رکن متناوب یا یکی از ارکان. در عین حال باید بدانیم که این وزن بخصوص در عروض نیمایی جزء زحافات وزن مجتث مخبون قرار میگیرد و به صورت مستقل مطرح نیست. به نمودار مجتث مخبون مراجعه کنید.
نگاهی به وزن شعر “در نور گلهای مهتابگون اقاقی” از دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی (م.سرشک)
در زیر باران ابریشمین نگاهت
بار گر
ای گل سایه ُرست چمنزار تنهایی من
چون جلگهی سبز و شاداب گشتم
در تیرگیهای بیگانه با روشنایی
همراز مهتاب گشتم .
امشب به شکرانهی بارش پرنثار نگاهت
ای ابر بارانی مهربانی
من با شب و جوی و ساحل غزل میسرایم
زین خشکسالان و بیبرگی دیرگاهان
تا جوشش و رویش لحظههای ازل میگرایم
در پردهی عصمت باغهای خیالم
چون نور و چون عطر جاری است
شعر زلال نگاهت
دوشیزهر از حقیقت….
[بخشی از شعر ، به نقل از آیینهای برای صداها ص۱۲۶ و ۱۲۷]
این شعر در وزن مجتث سروده شده است. میدانیم که وزن مجتث از تکرار پایهی مستفعلن فاعلاتن به صورت متناوب پدید میآید که هم صورت سالم آن و هم صورت غیر سالم آن در زبان فارسی به کار رفته است و پرکاربردترین وزن شعر فارسی، یکی از زحافات آن است که مجتث مثمن مخبون محذوف است:
کمند سعدی اگر شیر بیشه صید کند تو در کمند نیایی که آهوی حرمی
وزن شعر “در نور گل …” هم از همین مستفعلن فاعلاتن منشعب شده است. به این شکل که دو رکن اول آن به صورت مستفعلن فاعلاتن میآید. و سپس به صورت مخبون محذوف درمیآید. یعنی مستفعلن به فعولن تبدیل میشود* و این رکن فعولن پایهی گسترش وزن میگردد. و یک وزن بسیار دلنشین پدید میآورد در زیر ما دو بند آن را مینویسیم و وزنش را جلویش مینویسیم. شما با بررسی موضوع متوجه خواهید شد که عروض نیمایی از چه امکانات وسیعی برخوردار است، که تا به حال کمتر به آن توجه شده است.
در زیر باران ابریشمین نگاهت مستفعلن فاعلاتن فعولن فعولن
بار دگر مستفعلن
ای گل سایه رست چمنزار تنهایی من فاعلاتن فعولن فعولن فعولن فعولن
چون جلگهای سبز و شاداب گشتم مستفعلن فاعلاتن فعولن
در تیرگیهای بیگانه با روشنایی مستفعلن فاعلاتن فعولن فعولن
همراز مهتاب گشتم مستفعلن فاعلاتن
امشب به شکرانهی بارش پرنثار نگاهت مستفعلن فاعلاتن فعولن فعولن فعولن
ای ابر بارانی مهربانی مستفعلن فاعلاتن فعولن
من با شب و جوی و ساحل غزل میسرایم مستفعلن فاعلاتن فعولن فعولن…..
با توجه به آنچه که آمد نتیجه میگیریم که در وزنهای متناوب یا مختلفالارکان شاعر میتواند با تکرار یک پایه یا دو پایهی متناوب یا حتی شاخهای از یکی از ارکان مثل وزن بالا به گسترش وزن شعر خود بپردازد و مصرعهایش را در جایی تمام کند و ببندد که سخنش تمام میشود یا موقعیت مصرع ایجاب می کند.
——————————————————————–
* : مستفعلن چون مخبون شود به صورت مفاعلن درمیآید و مفاعلن چون محذوف شود به صورت مفاع ِ در میآید که برابر فعولُ است که آن هم اشباع میشود و به شکل فعولن درمیآید.
———————————————————