درس سوم
تقطیع به ارکان
در درسهای اول و دوم با مسائلی مثل حرف، هجا، وزن، خط عروضی و تقطیع هجایی آشنا شدیم و دیدیم که برای بهدست آوردن وزن شعر فارسی باید اول شعر را درست خواند و سپس آن را به خط عروضی نوشت. پس از آن به هجاهای تشکیل دهنده اش تقسیم کرد . برای یاد آوری بهتر، آنچه را که خوانده ایم در بیتهای زیر عمل میکنیم .
ز دستم برنمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم به جز رویت نمیخواهم که روی از هیچکس بینم
↓
ز ِ دَستَم بَر نِمی خیزَد کِ یِک دَم بی ت’بِنشینَم بِجُزرویَت نِمی خاهَم کِ روی اَز هیچکَس بینَم
↓
ز¸│دَس│تَم │بَر │ن ِ│می│خی│زَد│کِ│یک│دَم│بی│تُ│بِن │شی│نَم│
ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─
ب¸│جُز│رو│یَت│ن ِ│می│خا│هم │کِ│رو │یَز│ هیچ │کَس│بی│نَم │
ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─│ﮟ ─ ─ ─
بیا تا برآریم دستی ز دل که نتوان برآورد فردا ز گل
↓
بِیا تا بَراریم دَستی ز‚دِل ک‚نَتوا بَراورد فَردا ز‚ گِل
↓
بِ │ یا│ تا│ بَ│ را│ ریم│ دَس│ تی │ز‚│ دِل
ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─│ﮟ ─ ─ ﮟ ─
کِ│نَت│وا│بَ│را │وَرد│فَر │ دا │ز‚│گِل
ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─│ﮟ ─ ─ ﮟ ─
توجه دارید که هجاهای تشکیل دهندهی مصراعها کاملا بر هم منطبق هستند و از نظر تعداد و نوع (کوتاهی و بلندی ) درست مثل هم هستند. اینک میخواهیم نظم موجود در آنها را کشف کنیم. اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که بعد از هر هجای کوتاه در بیت اول سه هجای بلند و در بیت دوم دو هجای بلند آمده است. پس می توانیم بیت اول را به صورت چهار تا چهار تا و بیت دوم را به صورت سه تا سه تا تقسیم کنیم:
ﮟ─ ─ ─ ⁄ ﮟ─ ─ ─ ⁄ ﮟ─ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ─
ﮟ ─ ─ ─ ⁄ ﮟ─ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ─
ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─
ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─
به هر حال همیشه نظمی را در میان هجاها میشود پیدا کرد. گرچه این نظم همیشه به راحتی این نمونهها نیست و به این آسانی نمیتوان آن را تشخیص داد.
توجه- در نمونهی دوم اگر دقت کنید میبینید که همهی ارکان سه هجا دارند، اما رکن آخر دو هجا بیشتر ندارد. این امر در عروض فارسی امر رایجی است و یکی از روشهای ایجاد اوزان جدید است .
حال اگر به جای هجای بلند (─)از ” تَن” و به جای هجای کوتاه (ﮟ) از “تَ” استفاده کنیم میتوانیم موسیقی حاصل از وزن را با گوشمان درک کنیم
ت تن تن تن │ت تن تن تن │ت تن تن تن │ت تن تن تن
ﮟ─ ─ ─ ⁄ ﮟ─ ─ ─ ⁄ ﮟ─ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ─
زدستم بر │نمی خیزد │کِ یک دم بی│تُ بنشینم
ب جزرویت│نمی خاهم │کِ رو یَز هی│چ کس بی نم
ت تن تن│ ت تن تن│ ت تن تن│ ت تن
ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─
ب یا تا │ بَ را ری │م دستی │ ز دل
کِ نتوا │ بَ را ور │د فردا │ ز کل
طبیعی است که همهی وزنها نظیر اینها از تکرار یک پایه تشکیل نمیشوند. و همچنین همه با هجای کوتاه شروع نمیشوند. لطفاً به نمونههای زیر توجه کنید .
به کام دشمنم ای دوست عاقبت بنشاندی به جای خود که چرا پند دوستان نشنیدم
↓
بِ کام¸دُشمَنَ مِی دوست عاقِبَت بِنِشاندی بِ جای¸خُد ک¸چِراپَند دوستان نَشِنیدَم
↓
ب¸│کا│م¸│دُش│مَ │نَ │می│دوست │عا│ق¸│بَت│بِ│ن¸│شا│دی
ﮟ ─ ﮟ ─ ﮟ ﮟ ─ ─ │ﮟ ─ ﮟ ─ ﮟ ﮟ ─ ─
بِ │جا│ی│خُد │کِ│چ¸│را│پَن │دِ │ دوس │تا │نَ│ش¸│نی│دم
ﮟ ─ ﮟ ─ ﮟ ﮟ ─ ─ ﮟ ─│ ﮟ ─ ﮟ ﮟ ─ ─
حال اگر هجاهای این مصرعها را به صورت سه تا سه تا یا سه تا چهار تا یا چهار تا سه تا تقسیم کنیم نظمی را نشان نمی دهند، اما اگر چهار تا چهار تا تقسیم کنیم میبینیم که ارکان آن به تناوب (یکی در میان) تکرار شده اند، و نظم موجود در آن خودش را نشان میدهد.
تَ تن تَ تن │ تَ تَ تن تن│تَ تن تَ تن │تَ تَ تن تن
ﮟ ─ ﮟ ─ ⁄ ﮟ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ﮟ ─ ⁄ ﮟ ﮟ ─ ─
بِ کا م¸ دُ ش │ مَنَ می دو│ ست عاقبت │ بِنِشاندی
بِ جای خُد │ کِ چرا پَن │ دِ دوستا │ نَشنیدَم
توجه- دوستان توجه داشته باشند که در تقطیع به ارکان ، هجاهای مصرعها را، سه تا سه تا یا چهار تا چهار تا یا سه تا چهار تا یا چهار تا سه تا تقسیم میکنند. تقسیمات بزرگتر در عروض امروز رایج نیست. علت آن است که اکثر کلمات فارسی دو یا سه هجا دارند، و کلماتی که بیش از سه هجا دارند کم هستند. همچنین باید توجه داشته باشند که تقسیمبندی چهار تا سه تا، بسیار کم معمول است چون وزنهایی تولید میکند که ارکان آنها مختلف است و برای کسی که تازه عروض یاد میگیرد دردسر تولید میکند .
من دوست میدارم جفا کز دست جانان میبرم طاقت نمیدارم ولی افتان و خیزان میبرم
↓
مَن دوست میدارَم جَفا کَز دَستِ جانا میبَرَم طاقَت نِمیدارَم وَلی اُفتانُ خیزا میبَرَم
↓
مَن│ دوست │می│ دا│ رَم │جَ│ فا│ کَز│ دَس│ تِ│ جا│ نا│ می │بَ│ رَم
─ ─ │ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─
طا│قَت│ن¸│ می│ دا│ رَم │و│َ لی│ اف│ تا│ نُ│ خی│ زا│ می│ بَ│ رَم
─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─
حال این هجاها را به صورت چهار تا چهار تا تقسیم میکنیم تا نظم موجود در آنها خود را نشان دهد:
تن تن ت تن │ تن تن ت تن│تن تن ت تن│ تن تن ت تن
─ ─ ﮟ ─ ⁄ ─ ─ ﮟ ─ ⁄ ─ ─ ﮟ ─ ⁄ ─ ─ ﮟ ─
مَن دوست می│ دارَم جفا │کز دستِ جا│نا می بَرَم
طاقت نِمی │دارَم وَلی │افتانُ خی │زا می رَوَم
به نمونهی زیر هم توجه کنید .
باور مکن که من دست از دامنت بدارم شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان
↓
با وَر مَکُن کِ من دَس تَز دامَنَت بِدارَم شَمشیر نَگسَلانَد پیوندِ مِهرَبا نا
↓
با │ وَر│ مَ │کُن│ کِ │من│ دَس│ تَز│ دا │مَ│ نَت│ بِ│ دا│ رَم
─ ─ ﮟ ─ ﮟ ─ ─ ─ ─ ﮟ ─ ﮟ ─ ─
شم│ شیر │نگ│سَ│ لا │ نَد │پی │ وَن│ دِ│ مِه│ رَ│ با │نا
─ ─│ ﮟ ─ ﮟ ─ ─ ─ ─ ﮟ ─ ﮟ ─ ─
حال هجاهای این مصرعها راهم به صورت سه تا چهار تا میتوانیم تقسیم کنیم، هم به صورت چهار تا سه تا. توجه کنید.
تن تن تَ│ تن ت تن تن │ تن تن تَ │تن ت تن تن
─ ─ ﮟ ⁄ ─ ﮟ ─ ─ ⁄ ─ ─ ﮟ ⁄ ─ ﮟ ─ ─
با وَر مَ │ کُن کِ مَن دس│تَز دا مَ │نَت بِ دا رم
تن تن تَ تن │ ت تن تن │ تن تن تَ تن│ تَ تن تن
─ ─ ﮟ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ─ ─ ﮟ ─ ⁄ ﮟ ─ ─
با ور مَکن │کِ مَن دَس│تَز دامَنت │ بدارَم
حال میبینیم که به راحتی میتوانیم به جای اعلام چگونگی هجاها از “تَ ” و “تَن ” استفاده کنیم. مثلا به جای این که بگوییم این وزن از یک هجای کوتاه و سه هجای بلند [ ﮟ─ ─ ─] تشکیل شده میتوانیم بگوییم این وزن یا وزن این شعر از مثلا چهار بار [ تَ تَن تَن تَن] تشکیل شده است. البته از معیارهای دیگری هم میتوان استفاده کرد. مثلا می توان از [دَ دَم دَم دَم ] استفاده کرد یا از ترکیبهای هموزن آنها مثل “نواها را” که میگوییم وزن این شعر از چهار بار “نواهارا” تشکیل شده است [ نواهارا، نواهارا، نواهارا، نواهارا].
از طرفی چون در صرف و نحو زبان عربی همهی کلمات را با “فعل ” میسنجند، در عروض عربی و فارسی هموزن هجاهای جدا شدهی هر مصراع را (که نمایانگر نظم وزن هستند ) از “فعل ” ساخته اند. مثلاً هموزن (ﮟ─ ─ ) فَعولن (= تَ تن تن) است. همچنین به جای ( ﮟ ─ ─ ─) از قالب هموزنش “مفاعیلن” استفاده میکنند. این قالبها را ارکان عروضی میگویند. مهمترین قالبهای عروضی را دکتر وحیدیان کامیار نوزده تا دانسته است، به شرح زیر :
الف- ارکانی که در آغاز و میان و پایان مصراعها میآیند :
١- فاعلاتن = ─ ﮟ─ ─ = تن تَ تن تن
٢- فاعلن = ─ ﮟ ─ = تن ت تن
۳- مستفعلن = ─ ─ ﮟ ─ = تن تن تَ تن
۴- مفعولن = ─ ─ ─ = تن تن تن
۵- فع لن (= فاعل) ─ ─ = تن تن
۶- مفاعیلن = ﮟ ─ ─ ─ = تَ تن تن تن
۷- فعولن = ﮟ ─ ─ = تَ تن تن
۸- فَعَلاتن = ﮟ ﮟ ─ ─ = تَ تَ تن تن
۹- مفاعلن = ﮟ ─ ﮟ ─ = ت تن ت تن
١۰- فَعَلن = ﮟ ﮟ ─ = ت ت تن
١١- مفتعلن = ─ ﮟﮟ ─ = تن ت ت تن
ب – ارکان غیر پایانی که فقط در اول و میانهی مصراعها میآیند و در آخر مصراع ظاهر نمیشوند، به این دلیل که آخرین هجای آنها کوتاه است. در حالیکه آخرین هجای مصراعها باید بلند باشد. از این جهت است که به آنها هجاهای غیر پایانی میگویند.
١- فاعلاتُ = ─ ﮟ ─ ﮟ = تن ت تن تَ
٢- فَعَلاتُ = ﮟ ﮟ ─ ﮟ = تَ تَ تن تَ
۳- مفاعیلُ = ﮟ─ ─ ﮟ = تَ تن تن تَ
۴- مستفعلُ = ─ ─ ﮟ ﮟ = تن تن تَ تَ
۵- مفعولُ = ─ ─ ﮟ = تن تن تَ
۶- مفاعلُ = ﮟ ─ ﮟ ﮟ = تَ تن تَ تَ
ج- ارکان پایانی که در پایان مصرعها و در برخی وزنهای خاص- که در آینده بحث خواهیم کرد- در پایان نیم مصراعها میآیند .
0- فَعَل = ﮟ ─ = تَ تن
٢- فع = ─ = تن
توجه ، گاهی از رکن پایانی یک وزن ، یک یا دو یا سه هجا کم می شود در این صورت وزن جدیدی از جنس وزن اصلی تولید می شود که یک یا دو یا سه هجای آخر آن حذف شده است .مثلا اگر از آخر مفاعیلن ( ﮟ─ ─ ─ ) یک هجا حذف کنیم ( ﮟ ─ ─ = فعولن ) می ماند و اگر دو هجا حذف کنیم ( ﮟ ─ = فَعََََل )می ماند و اگر سه هجا کم کنیم ( ﮟ= “─” = فع ) می ماند [ به این دلیل (فَ = ﮟ ) را نمی پذیرند که هجای پایانی مصراع ها نباید هجای کوتاه باشد.]
مراحل تقطیع شعر به ارکان
برای تقطیع شعر به ارکان عروضی به مراحلی که طی کردیم نگاه می کنیم
الف ، شعر را درست می خوانیم
ب ، آن را به خط عروضی می نویسیم
ج ، سپس آن را به هجاهای تشکیل دهنده اش تقسیم می کنیم
د ، نظم موجود در آن را کشف کرده به ارکان تشکیل دهنده اش تقسیم می کنیم و قالب صوتی آن (ت تن…) را می نویسیم
ه ، حال که به اینجا رسیدیم به ارکانی که در بالا نوشته ایم مراجعه می کنیم و قالب عروض آنرا پیدا می کنیم و در باره ی رکن پایانی هم اگر هجا یا هجاهایی حذف شده باشد رکن مناسب را از میان ارکان اعلام شده پیدا می کنیم و می نویسیم .
حال ما تمام این مراحل را در ابیات زیر به شما نشان می دهیم.
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که بر خاست مشکل نشیند
↓
مَرَنجا دِلَم را کِ ای مُرغ, وَحشی ز, بامی کِ بَر خاست مُشکِل نِشینَد
↓
م │ رَن │جا│ دِ │ لَم │را│ کِ│ ای│ مُر│ غ,│ وَح│ شی
ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─
زِ,│ با│ می│ کِ│ بَر│ خاست│ مش│ کِل│ ن,│ شی│ نَد
ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─ │ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─
اگر توجه کنیم به این علائم (ﮟ─ ─ ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─ ﮟ─ ─ ) می بینیم به صورت سه تا سه تا نظم می پذیرند و اگر به قالب هایی که در اختیار دارید مراجعه کنید خواهید دید که وزن این شعر از چهار تا فعولن پدید آمده است .
مرنجا │ دلم را │که ای مر│غ حشی
ﮟ ─ ─ │ ﮟ ─ ─│ ﮟ ─ ─ │ﮟ─ ─
ت تن تن│ت تن تن│ ت تن تن│ت تن تن
فعو لن فعو لن فعو لن فعولن
می دانیم که در زبان فارسی واحد وزن شعر مصراع است و با در آوردن وزن یک مصراع وزن همه ی شعر معلوم می شود . از این جهت اینجا روی یک مصراع کار کردیم..
حا لا به بیت زیر توجه کنید
گر از دلبری دل به تنگ آیدت دگر غمگساری به چنگ آیدت
↓
گَ │رَز │دِل │بَ │ری │دِل │بِ │تَن │گا │یَ │دت
ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─
دِ │گَر │غَم │گُ│ سا │ری│ بِ │چَن│ گا │یَ │ دَت
ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─
اگر توجه کنیم این شعر هم همان وزن را دارد با این تفاوت که در رکن آخ آن یک هجا حذف شده است
گَ │رَز │دِل │ بَ │ری │دِل │بِ │تَن │گا │یَ │دت
ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ﮟ ─
ت تن تن │ ت تن تن│ ت تن تن│ ت تن
فعولن فعولن فعولن فعل
اینک به نمون های زیر توجه کنید
هر گز وجود حاضر غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است
↓
هَر│ گِز│ وُ│ جو│ دِ│ حا │ض,│ ر,│ غا│ یب│ ش,│ نی│ د, │ای
─ ─ ﮟ ─ ﮟ ─ ﮟ ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ﮟ ─
مَن│در│م, │یا │ ن,│جَم│عُ │ د,│لم │ جا│ ی,│ دی│ گَ │رَست
─ ─ ﮟ ─ ﮟ ─ ﮟ ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ﮟ ─
این وزن را هم دو جور می توان تقسیم به ارکان کرد به ترتیب زیر :
─ ─ ﮟ ─│ ﮟ ─ ﮟ ﮟ│ ─ ─ ﮟ ─ │ ﮟ ─
تن تن ت تن ت تن ت ت تن تن ت تن ت تن
مستفعلن مفاعلُ مستفعلن فعل
─ ─ ﮟ │ ─ ﮟ ─ ﮟ │ ﮟ ─ ─ ﮟ│ ─ ﮟ ─
تن تن ت تن ت تن ت ت تن تن ت تن ت تن
مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان برتشنه ای ببارد
↓
دی│ دا │ ر, │ یا │ ر,│ غا│ یب│ دا│ نی│ چ,│ ذوق │ دا│ رَد
─ ─ ﮟ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ─ ─ ﮟ ─ ⁄ ﮟ ─ ─
اَب│ ری│ کِ│ دَر│ بِ│ یا│ با │ بَر│ تِش│ ن,│ ای│ بِ│ با│ رَد
─ ─ ﮟ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ─ ─ ﮟ ─ ⁄ ﮟ ─ ─
این وزن را به صورت سه تا چهار تا و هم به صورت چها رتا سه تا تقسیم می کنند
دی دا ر, یا │ ر, غا یب│ دا نی چ, ذو│ق دا رَد
─ ─ ﮟ ─ ⁄ ﮟ ─ ─ ⁄ ─ ─ ﮟ ─ ⁄ ﮟ ─ ─
تن تن ت تن │ ت تن تن │تن تن ت تن │ت تن تن
مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن
دی دا ر, │ یا ر, غا یب │ دا نی چ, │ ذوق دا رَد
─ ─ ﮟ│ ─ ﮟ ─ ─ │ ─ ─ ﮟ│ ─ ﮟ ─ ─
تن تن ت تن ت تن تن تن تن ت تن ت تن تن
مفعولُ فاعلاتن مفعول فاعلاتن
زنده شود هرکه پیش دوست بمیرد مرده دلست آن که هیچ دوست نگیرد
زن│ د│ِ شَ│ ود│ هر│ کِ│ پی│ ش,│ دوست│ بِ│ می│ رَد
─ ﮟ ﮟ ─ ⁄ ─ ﮟ ─ ﮟ ⁄ ─ ﮟ ﮟ ─ ⁄ ─
اگر توجه کنید این وزن را هم چهار تا چهار تا تقسیم می کنیم و در رکن آخر آن فقط یک هجای بلند وجود دارد
زن دِ شَ ود│ هر کِ پی ش,│ دوست بِ می│ رَد
─ ﮟ ﮟ─ ⁄ ─ ﮟ ─ ﮟ ⁄ ─ ﮟ ﮟ ─ ⁄ ─
تن ت ت تن تن ت تن ت تن ت ت تن تن
مفتعلن فاعلاتُ مفتعلن فع
دیدیم که برخی از وزن ها از تکرار یک رکن پدید می آیند مثل “فعولن فعولن فعولن فعولن ” برخی دیگر از تکرار متناوب دورکن پدید می آیند مثل “مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن ” و بعضی ها هم از ترکیب ارکان مختلفی به وجود می آیند مثل ” مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن “.
در هر صورت همیشه در شعر فارسی نظمی میان هجاها وجود دارد که موجب ایجاد وزن می شود و تلاش ما در عروض صرف کشف این نظم و نام گذاری آن می شود .