فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

دانیال رحمانیان

۱

پاییزاتفاق تازه ای نیست
هرصبح
که اندوهت رابتکانی
برگ ریزان است

۲

حبه حبه
انتظارت رادرون فنجان ریختم
انقدرنیامدی
که اوقات قهوه هم تلخ شد

۳

تندیست را
درچهارراه پیراهنم ساخته ام
هرروزپرنده ها
به کوچ بهارمی ایند

۴
هرصبح
کرکره ی چشمانم را
وا می کنم
به هوای دیدن تو

۵

ازبهارچه بنویسم
وقتی چشمانت
چهارفصل شکوفه دارد

دانیال رحمانیان

6
تقدیم به یادگاران سبزوجاویدان هشت سال دفاع مقدس

ای سرفه ات ردیف غزل های سوخته
جا مانده ای میان دکل های سوخته
در روزهای خردلی سرفه ات چقدر
گل می کنند در تو دمل های سوخته
بیهوشی از عفونت این کهنه زخم ها
افتاده ای به دست اجل های سوخته
دارم میان کوچه توراجارمی زنم
ای یادگارکهنه مثل های سوخته
با این ردیف و قافیه بهتر نمی شوی؟!
ای سرفه ات ردیف غزل های سوخته