در دل کوچه پسکوچههای شهر، جایی که سایه بلند ساختمانها بر زمین میافتاد و نور خورشید به سختی راهش را به میانشان مییافت، پسری کوچک و نحیف نشسته بود. چشمان درشت و غمگینش به زمین دوخته شده بود و شکم گرسنهاش با هر نفس، درد میگرفت. لباسهای پاره و کثیف، حکایت از روزگار سخت و بیرحمی میکرد که نصیب این کودک شده بود. روزها میگذشت و پسرک هر روز با امید به یافتن لقمه نانی، کوچهها را میپیمود. اما بیشتر اوقات، جز نگاههای بیتفاوت رهگذران نصیبی نمیبرد. گویی او موجودی نامرئی بود که هیچکس او را نمیدید و نمیشنید.
یک روز، مردی با دوربین عکاسی بر شانه، از کنار پسرک گذشت. نگاهش بر روی صورت نحیف و غمگین کودک ماند. انگار در آن نگاه، عمق رنج و درد یک دنیا را میدید. دوربین را بالا آورد و از پسرک عکسی گرفت. عکسی که در آن، تمام غم و اندوه یک کودک گرسنه و بیخانمان، به زیبایی تمام به تصویر کشیده شده بود. مرد عکاس، پس از گرفتن عکس، به سمت پسرک رفت و با او چند کلمهای صحبت کرد. پسرک که از این توجه ناگهانی شگفتزده شده بود، با چشمان گشاد به مرد نگاه میکرد. مرد، عکسی که گرفته بود را به پسرک نشان داد و لبخندی زد. اما پسرک چیزی از این همه اتفاق نمیفهمید. او فقط میدانست که گرسنه است و به یک لقمه نان نیاز دارد. چند ماه بعد:
مرد عکاس، عکس را بزرگ کرد و به یک گالری هنری برد و آن را به نمایش گذاشت. عکس پسرک، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. مردم با دیدن آن عکس، به عمق فقر و بیعدالتی پی بردند و دلشان به حال آن کودک کوچک درون تصویر سوخت.
در نهایت، یک مرد ثروتمند که با سگش به گالری آمده بود، عکس را با قیمت چند میلیارد تومان خرید. او میخواست این تصویر را در داخل قصرش نصب کند تا همه بداند که او فقرا را چقدر دوست دارد.
عدهای دیگر با دیدن تصویر آن کودک فقیرتصمیم گرفتند ، برای کمک به پسرک، حاضر بودند مبلغ هنگفتی بپردازند. اما وقتی به دنبال پسرک گشتند، او را پیدا نکردند. پسرک گمشده بود و کسی نمیدانست به کجا رفته است. چند لحظه گذشت و پسرک فقیر از آنسوی خیابان در حال حرکت بود.
عکس پسرک، همچنان در منزل آن مرد ثروتمند به نمایش گذاشته شده است. هر کسی که آن را میدید، به یاد پسرک فقیر میافتاد و برای او دعا میکرد. شاید روزی، پسرک این عکس را ببیند و بداند که مردم به فکر او هستند و برایش آرزوی خوشبختی میکنند. .
این داستان با عنوان «پسرک فقیر» به شماره ثبت ۹۱۲۱۷، در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۰۸، در دفتر حقوقی و مالکیت فکری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ثبت رسیده است.
کلیه حقوق مادی و معنوی این اثر محفوظ است. 1403مهر پایان
نویسنده: خداداد آدینه