محمد جوکار
بیا تعبیر کن این خواب های پرتقالی را
و پرکن فاصله ها را و آغوش خیالی را
بیا لبریز کن ، از نغمه ی گرم چکاوک ها
سکوت بی چراغ کوچه های این حوالی را
و با حس نهفته در شکوه خنده ی شیرین
تداعی کن کمی ، لبخند بانوی شمالی را
غزلهایم پر است از ردپای بغض های خیس
بهانه میکنم هر لحظه ، نیمکت های خالی را
رفیق خاطرات من شده ، یک فندک و سیگار
تصور میکنم ، دیدارهای احتمالی را
و احساس خوش جامانده از بوی خوش باران
مرور بی تو بودن های تقویم جلالی را
جواب بغض های بی امانم را ندادی و
چرا… آیا … و پاسخ های هرگونه سوالی را؟
ببین در کوچه ی دلواپسی “یاس خیال” م را
و دلتنگی ماهی قرمز تنگ سفالی را
بیا با من بمان ، تا انتهای قصه های عشق
ترنم کن کمی با من ، تو اشعار غزالی را
م.ج.یاس خیال 1394.09.09
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران