خــه از کــجــاهـا مـی رســی آلــوده مـی هـمــچــنـیـندر خـون شده زلف آنچـنان، رخـسـار پـر خـوی همچـنینچون دشمنانم، می کشی، من خود شدم کشته، ولیآخـر م…
خــه از کــجــاهـا مـی رســی آلــوده مـی هـمــچــنـیـن | در خـون شده زلف آنچـنان، رخـسـار پـر خـوی همچـنین |
چون دشمنانم، می کشی، من خود شدم کشته، ولی | آخـر مسلمانی سـت این، ای دوست، تـا کی همچـنین |
سـخـتــی جــانـم بــیـن کـه چــون، سـوز تــرا تــاب آورم | نـاچـیـز گـردد، گـر فـتـد یـک شـعـلـه در نـی هـمـچـنـین |
از بـهـر جـانـی در رخـت، کـی گـویـم این کـز جـور بـس؟ | مـی کـن تـو تـا مـن مـی کـشـم جـور پـیاپـی همـچـنین |
هر شـب خـورم در بـزم غـم، گه خـون دل، گـاهی جـگـر | وه چـون خـرابـی نآردم، نـقـل آنـچـنـان، مـی همـچـنـین |
چــون مـن گـرفـتــارت شـدم، زانـم چــه کآرنـدم خــبــر؟ | ماهی ست در روم آنچنان، خوبی ست در ری همچنین |
خــســرو کــه نـالــد گــه گــهـی از جــور و از بــیـداد تــو | گـه لـاف عـشـقـت مـی زند، نپـسـندم از وی همـچـنین |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج