فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 30 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

خه از کجات پرسم چونست روزگارت

خـه از کجـات پـرسم چـونسـت روزگارتما را دو دیده باری خون شد در انتظارتدر آرزوی رویـــت دور از ســـعـــادت تـــوپـیچـان و سـوگـوارم چـون زلف تـابـدارتم…

خـه از کجـات پـرسم چـونسـت روزگارتما را دو دیده باری خون شد در انتظارت
در آرزوی رویـــت دور از ســـعـــادت تـــوپـیچـان و سـوگـوارم چـون زلف تـابـدارت
ما را نگویی ای جان کاخر به چه عنایتبـیـگـانـگـی گـرفـتـی از یـار دوسـتـدارت
ای جان و روشنایی به زین همی بـبـایدتـو بــرکـنـاری از مـا، مـا در مـیـان کـارت
بـا مـات در نـگـیـرد مـاییم و نـیم جـانـییا مرگ جـان گزینم یا وصل خـوشگوارت
گر بـخـت دسـت گیرد ور عـمر پـای داردیـکـبـار دیگـر ای جـان گـیـریم در کـنـارت

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج