فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

خنده جام و گریه شمشیر

اگـر بـخـنـدد در دسـت مـن قـدح نه عـجـبکه بس گریست فراوان به دست من شمشیرهـمـه بــه آهـو مـانـد ز تـو جـز انـگـشـتــانکه لعل گشتـست از عکس من چو پـنجه…

اگـر بـخـنـدد در دسـت مـن قـدح نه عـجـبکه بس گریست فراوان به دست من شمشیر
هـمـه بــه آهـو مـانـد ز تـو جـز انـگـشـتــانکه لعل گشتـست از عکس من چو پـنجه شیر
چـو دست حنا بـستـه ست دست ار زنگیناز آن نــداری در دســت خــویـش ســاغــر زیـر
اگر چه هستم تشنه بی می من از کف تونـمــی ســتــانـم کــز روی تــو نــگــردم ســیـر
از آنکه دست تـو بـر جـای جـرعه گیرد جـامبـه حـرص در کـشـم آن جـرعـه ای که ماند زیر

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج