فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را/ پروانه نجاتی

خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را/ پروانه نجاتی

خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را

تا قدری التیام دهد گوش پاره را

آتش گرفته گوشه ی دامان کوچکش

آبی نبود چاره کند این شراره را

ازخیمه های سوخته تا گود قتلگاه

هاجرشد و دوید به هرسو اشاره را

باران تازیانه و سیلاب سیلی ، اشک

تاریک کرده بود نگاه ستاره را

ازحال رفت ، بوته ی خاری پناه شد

درخواب دید کودکی و گاهواره را

درخواب دید رفته مدینه وتشنه نیست

لب جمع کرد خوردن آبی دوباره را…

زینب تمام همسفران را ردیف کرد

گم کرده بود دخترچندم … شماره را ؟!