تو با یک خاطره از ماوراء نور می آیی
تو با تکرار امید و پر از منظور می آیی
تمام شهر را آذین به زیبایی تو بستم
و اینرا خوب میدانم که تو مسرور می آیی
ز نسل یوسفی چشم انتظار دیدن یعقوب
برای اشک های جاریش از دور می آیی
نگاهت میکنم در عین زیبایی خمینی وار
نه حتی ذره ای تردید و شک،مأمور می آیی
خمینی وار و موسی گونه و آقای خوبی ها
به عزمی راسخ و با استوار از دور می آیی
دلم با آن سخن های قشنگت آرزوها داشت
اگر خالیست جایت عاقبت با نور می آیی