چـو زلف خـویشـتـن ناگه بـرآشفتبـتـندید و در آن آشفتـگی گفتبــدان رنـجـور بـی درمـان بــگـوئیـدبـدان مجنون بی سامان بگوئیدچـو سـودا داری ای دیوانـه در …
چـو زلف خـویشـتـن ناگه بـرآشفت | بـتـندید و در آن آشفتـگی گفت |
بــدان رنـجـور بـی درمـان بــگـوئیـد | بـدان مجنون بی سامان بگوئید |
چـو سـودا داری ای دیوانـه در سـر | ز سـر سودای ما بـگذار و بـگذر |
نـه کـار تـسـت این نـیرنـگ سـازی | سـر خـود گیر تـا سـر در نبـازی |
کـجــا یـابــی ز وصــلـم روشــنـائی | پـری بـا دیو کـی کـرد آشـنـائی |
گدائی با شهی همدوش کی شد | گیا با سرو هم آغوش کی شد |
تـوئی پـروانه مـن شـمـع دل افـروز | کجا بـر شمع شد پروانه دلسوز |
دلــت گــر مـاجــرای عــشــق ورزد | درونـت گـر هـوای عـشـق ورزد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج