اسکندر رومی را پرسیدند: دیار مغرب و مشرق بچه گرفتی که ملوک پیشین را خزاین و لشکر بیش از تو بوده است و چنین فتحی میسر نشد. گفتا: بعون خدای عزوجل هر ممل…
اسکندر رومی را پرسیدند: دیار مغرب و مشرق بچه گرفتی که ملوک پیشین را خزاین و لشکر بیش از تو بوده است و چنین فتحی میسر نشد. گفتا: بعون خدای عزوجل هر مملکتی را که گرفتم رعیتش نیازردم و نام پادشاهان جز بنکوئی نبردم | |
بــزرگـش نـخـوانـنـد اهـل خــرد | کــه نـام بــزرگـان بــزشــتــی بــرد |
*** | |
اینهمه هیچ است چون میگذرد | تخت و بخت و امر و نهی و گیرودار |
نـام نـیک رفـتـگـان ضـایع مـکـن | تــا بــمــانــد نــام نــیـکــت پــایـدار |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج