از حــکـیـمـی کـرد شـاگـردی سؤالکـای مهندس کـیسـت فـرزند حـلالگـفـت آن کـو عـاقـبـت گـردد شـبـیهبـا پـدر گر بـخـرد اسـت و گر سـفیهچــنــد روزی گــر نـ…
از حــکـیـمـی کـرد شـاگـردی سؤال | کـای مهندس کـیسـت فـرزند حـلال |
گـفـت آن کـو عـاقـبـت گـردد شـبـیه | بـا پـدر گر بـخـرد اسـت و گر سـفیه |
چــنــد روزی گــر نــمــانــد بـــا پــدر | عــاقـبــت خــود را رســانـد بــا پــدر |
ور نه حـال او بـر این معنی گواسـت | دست از او بگسل که فرزند زناست |
آن گیا کز خـوید گندم خـاستـه ست | خـوید گندم را بـه خود آراستـه ست |
گـر چـه مـی مـانـد بـه وی آغـاز کـار | چــون رســد وقـت درو در کـشـتــزار |
دانه اش گوید که او نی گندم است | نعـت و نام گندمی از وی گم اسـت |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج