بنام آنکه نام داد مرا
آخرین تیر کمان نیمه جان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دسته دسته گل ز لبخند تو چیدم در نهان
شخم کردم خاک دل را کاشتم آن را در آن
تا فراموشم نگردد روز های واقعی
در خیالم آب دادم ریشه ها را مثل جان
روزها مانند برق وَ باد بگذشته ببین
تیر هارا من فکندم مانده تنها یک کمان
این کمان نیمه جان را مانده تنها یک نفس
تا برای خود کند آن تیر جان را در میان
با سرودی برلبش جان را کند از تن جدا
افکند جان را به دور از این شکسته استخوان
حالیا این قصه ی امروز و فردا های ماست
آن چه ماند نام نیک است در کتاب این جهان
آمدیم وُکاشتیم وُ بهره را بر داشتیم
رفتنی باید رَوَد تنها بماند نقش شان
زندگی این است گه همواروُ گه پست وُبلند
تونفَس باید بگیری در بلندی از زمان
تاکه پستی را کنی هموار زیر دست و پای
هرکه آید نیک گوید از تو زیر آسمان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حورالعین ـ اوجاقی ..سی ام آبان ماه نود و شش
آخرین تیر کمان نیمه جان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دسته دسته گل ز لبخند تو چیدم در نهان
شخم کردم خاک دل را کاشتم آن را در آن
تا فراموشم نگردد روز های واقعی
در خیالم آب دادم ریشه ها را مثل جان
روزها مانند برق وَ باد بگذشته ببین
تیر هارا من فکندم مانده تنها یک کمان
این کمان نیمه جان را مانده تنها یک نفس
تا برای خود کند آن تیر جان را در میان
با سرودی برلبش جان را کند از تن جدا
افکند جان را به دور از این شکسته استخوان
حالیا این قصه ی امروز و فردا های ماست
آن چه ماند نام نیک است در کتاب این جهان
آمدیم وُکاشتیم وُ بهره را بر داشتیم
رفتنی باید رَوَد تنها بماند نقش شان
زندگی این است گه همواروُ گه پست وُبلند
تونفَس باید بگیری در بلندی از زمان
تاکه پستی را کنی هموار زیر دست و پای
هرکه آید نیک گوید از تو زیر آسمان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حورالعین ـ اوجاقی ..سی ام آبان ماه نود و شش
شاعر حورالعین اوجاقی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو