اگر دوباره بیایی اگر دوباره بیایی
اگر دوباره نگاهی به هستیم بگشایی
اگردوباره به لب های هر ترانه نشینی
اگر دوباره به من شعر عاشقانه سرایی
دگر زغصه ننالم دگر ز درد نگریم
دگر به خواب نمویم که مادرم به کجایی؟
تمام روز و شب من پر از تداعی یادت
تودر کجای زمانی که بیدریغ بپایی
دریغ و دردکه دیگر دو چشم شاد ترا من
به جز به خواب نبینم و جز به یاد نیایی
چقدر آیینه ها از تو بی نصیب ترین اند
دوچشم من همه آیینه تا تو جلوه نمایی
دوباره مادرکم، قصه های تازه بیارا
که من سقوط و سکوتم که تو نوا و صدایی
اگر دوباره بیایی به پات سجده گزارم
به هفت آیینه مادر توجلوه گاه خدایی
اگر دوباره نگاهی به هستیم بگشایی
اگردوباره به لب های هر ترانه نشینی
اگر دوباره به من شعر عاشقانه سرایی
دگر زغصه ننالم دگر ز درد نگریم
دگر به خواب نمویم که مادرم به کجایی؟
تمام روز و شب من پر از تداعی یادت
تودر کجای زمانی که بیدریغ بپایی
دریغ و دردکه دیگر دو چشم شاد ترا من
به جز به خواب نبینم و جز به یاد نیایی
چقدر آیینه ها از تو بی نصیب ترین اند
دوچشم من همه آیینه تا تو جلوه نمایی
دوباره مادرکم، قصه های تازه بیارا
که من سقوط و سکوتم که تو نوا و صدایی
اگر دوباره بیایی به پات سجده گزارم
به هفت آیینه مادر توجلوه گاه خدایی
30-11-2017
هفت آیینه کنایه از هفت فرزند
شاعر حمیرا نکهت دستگیرزاده
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو