شعر هایم همه خوابیده بدفتر خوش خواب
ساعت و عقربه عمر،زمانش در خواب
کیسه عمر تهی گشته ندارد توشه
چهلچراغ دل ویرانه نباشد شب تاب
حرمت شعر زدست رفته قلم گشته غلاف
نای من خسته تنفس شده در آن بی تاب
چون حقیقت زجهان رفته وانبان خالیست
قلم و واژه فراموش وردیف هم کمیاب
شاعر خسته دل وخفته قلم بسیار است
با چنین حال خراب شعر وادب را دریاب
حرمت شعر نگهدارو قلم را
جان ده
با غزل خوانی شعر حال قلم را در یاب
گفت ، آرام ،که شاعر نیم و نادانم
شهریار را به چنین روز مبادا نایاب
حمید آرامیان ، آرام ، ۲۷شهریور ماه ۹۶
روز شعر وادب را بر همه اساتیدم مبارک و شاد باش میگویم.
ساعت و عقربه عمر،زمانش در خواب
کیسه عمر تهی گشته ندارد توشه
چهلچراغ دل ویرانه نباشد شب تاب
حرمت شعر زدست رفته قلم گشته غلاف
نای من خسته تنفس شده در آن بی تاب
چون حقیقت زجهان رفته وانبان خالیست
قلم و واژه فراموش وردیف هم کمیاب
شاعر خسته دل وخفته قلم بسیار است
با چنین حال خراب شعر وادب را دریاب
حرمت شعر نگهدارو قلم را
جان ده
با غزل خوانی شعر حال قلم را در یاب
گفت ، آرام ،که شاعر نیم و نادانم
شهریار را به چنین روز مبادا نایاب
حمید آرامیان ، آرام ، ۲۷شهریور ماه ۹۶
روز شعر وادب را بر همه اساتیدم مبارک و شاد باش میگویم.
شاعر حمید ارامیان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو
