سلام ای یارِ دیرینِ سفر کرده ، کجایی؟
دلم همواره از هجرِ تو پر درده ، کحایی؟
دلم همواره از هجرِ تو پر درده ، کحایی؟
بِرَفتی از برم ای مَهِ زیبا ، چه شتابان
شدم از ظُلم و بیدادِ تو افسرده ، کجایی؟
همانا در دلت ، قَلب نداری به گُمانم
ندانی چَشمِ من ، خوناب آورده ، کجایی؟
سِپردی تو دلم را به زمستانِ پریشان
که اینک عاشقی در نَظَرم مُرده ، کجایی؟
گرفتی بودنم را به چه جرمی که ندانم
به نامردی شکستی منِ آزرده ، کجایی؟
دلم چون کوره می سوخت همیشه ، به خُدایم
ولی اکنون حمید تکه یَخی سرده ، کجایی؟
#شاعر :
#حمید_رضا_کاووسی
شاعر حمیدرضا کاووسی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو