فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 24 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

حسین ربیعی – درد دارد

این که بستی و شکست آن عهد پیمان، درد دارد
این که هستی در پی تحلیل و برهان، درد دارد

فکر کردم مرهمی بر زخم هایم می گذاری
این که پاشیدی نمک را لای زخمان، درد دارد

بر سر این سفره بودیم، لقمه ای نان و نمک بود
این که خوردی و شکستی این نمکدان، درد دارد

نیش عقرب گر خوری ، از طبع ذات است
این که خنجر میخوریم از دوستداران، درد دارد

درد ما را نیست درمان, نیست پایان الغیاث*
این که تو هستی طبیب و خط درمان، درد دارد

*هزاران درود به حضرت حافظ

درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث

شاعر حسین ربیعی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو