درد دل بسیار این دلدار ما ، بیمار می خواهد چه کار ؟!
این طبیب دل ، دل پرکار را تب دار می خواهد چه کار ؟؟
این طبیب دل ، دل پرکار را تب دار می خواهد چه کار ؟؟
فال اول” شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع”
حافظا این قلب سنگی، قلعه و دیوار می خواهد چه کار؟
گفته بودن کوه به کوه هرگز ولی آدم به آدم می رسد
این قواعد های حتمی حرکت دوار می خواهد چه کار؟!
گفت حافظ ”عاقلان نقطه پرگار وجودند ،ولی”
وصل عاشق چرخش پرگار می خواهد چه کار؟!
گفته ان العسر یسری پس مداوم نیست غم
در ره عشق این مسلمان آیه بسیار می خواهد چه کار؟!
بار دیگر ” ما ز یاران چشم یاری داشتیم”
آنچه ما پنداشتیم، انکار می خواهد چه کار ؟؟
فال آخر” یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور”
حافظا این قصه گم گشتگی ، تکرار می خواهد چه کار؟
مثل فال حافظ
این قصه هم تکرار می خواهد.
شاعر حسین ربیعی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو
