آمدی ، دیرآمدی…!! من مثل سابق نیستم
ترک عادت کرده ام ، آن مرد عاشق نیستم
ترک عادت کرده ام ، آن مرد عاشق نیستم
دیگر از آن مرد راسخ غیر از این باقی نماند
جز همین اندوه و غم ، لابد که لایق نیستم
تا تو رفتی کوچه ها را یک به یک سگ دو زدم
یافتم من صد عذابی را ، که فایق نیستم
تا شدم بیمار چشمت رنگ عالم تیره گشت ..
از همان شب ، عشق را دیدم که شایق نیستم
خسته از هر انتظارم ، خسته از این زندگی
از سرک ها … تازه فهمیدم که واثق نیستم
گفته بودی میروی ، گفتم که می میرم نرو
شرم دارم زنده ام ، هم این که صادق نیستم …
حسین حسن پور
شاعر حسین حسن پور
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو