بادل ویران از این ویرانه خانه
می زنم دل را به یک دیوانه خانه
از نشیب دره ها تا گریه ی پروانه ها
از عذاب ابرها تاگریه دیوانه ها
وز ندای دردناک جغدی،که می نالید از زخم هزار ساله ی تنهایی ها
آری همه را می کشانم در این دل که شده است خانه ی ویرانگان
می زنم دل را به یک دیوانه خانه
از نشیب دره ها تا گریه ی پروانه ها
از عذاب ابرها تاگریه دیوانه ها
وز ندای دردناک جغدی،که می نالید از زخم هزار ساله ی تنهایی ها
آری همه را می کشانم در این دل که شده است خانه ی ویرانگان
شاعر حسن کولیوند
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو