ای آن کهمرا به شعر وامیداری
درباغچه ی دلم غزل می کاری
درباغچه ی دلم غزل می کاری
برمن گذریکن که ببینم رویت
تا روی دهد لطایفِ سرشاری
آنان که بخواهند تو را ، بسیارند
من یک نفرمکهخواهمت بسیاری
عقلم، غزلم، دلم، سه مجنون تواند
از جانب من سه نوع مجنون داری
من خاطر تو زدست بگذارم؟ نه
پس خاطر دیگران چگونه ؟ آری
یک تار اگر به من رسد از سرِ تو
سر میدهمت در عوضیک تاری
برمن گذری کن که طبیب دردی
پندار، عیادت است از بیماری
۹۶/۴/۲۷
شاعر حسن امیدی اهوازی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو