فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

حجت الله کاراندیش – غلط کردم…

گر سازِغلط کردم، هدف بی
سنتور و سِتار ونِی ودف بی

اینگونه چو ثبت اش نه مهیّاست
صدتُف به همه بخت وشرف بی

گاوی که به خوان یونجه ندارد
آن بِه، که بَرَش خار وعلف بی

دستی که به گُل قَد ندهد چید
باید که به هرعشق،زِکف بی؟؟؟

یعقوب، اگر زیست به کوری
چشمش به تو فرزندِ خَلَف بی

دردل، چومرا دُرِّ گران نیست
عیب از بدیِ حالِ صدف بی

گرعقلِ تو حاکم به جهان است
حاجت چه به هر پیرِ حَنَف بی

دستی که تُهی گشت ،همه عُمر
لِنگش به هوا، دیده به کف بی

(حجّت)چوبه کف سیم وزَرَش نیست
نِی بر دل جان شور وشَعَف بی

1396/08/11(حجت الله کاراندیش)


شاعر حجت الله کاراندیش

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو