ای حال غریبانه ،بگذر ز من رندی
کز هجر تو می نالد، این روز شمار من
کز هجر تو می نالد، این روز شمار من
گیسوی پریشانت، رویای محالم بود
صد شکر نیفتادی، از چشم خمار من
در خلوت شب هایم، هر بار که مهمانی
لبخند تو شیرین است، بر حال ندار من
بگذار که آغوشت، چون ماه بغل گیرم
از ماه رخت دیده ،چرخید مدار من
خفته ست به زلف تو ،یک شاخه گل یاسی
برخیز گلستان کن، ای تازه بهار من
بوسیدم اگر روی ،رخساره زیبایت
بنشین تو کنار من، آرام و قرار من
افتاده به سوی تو، ژرفای نگاه من
آهوی غزل هایم، ای یار و شکار من
شوریده دلم از رنج ،آشوب و پریشانی
از فرط فراغ تو ،پیچیده هوار من
بی تاب تر از آنم ،آنگونه که می بینی
ای جایزه ی شیرین، در بزم و قمار من
دل دادی اگر بر من، این عشق حلالت باد
من گرد تو می چرخم ،بنشین تو کنار من…
شاعر حامد متقی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو