ای یار دلربا، ای برتر از پــری
ای که دگر مرا از یاد می بــــری
یادت به سینه ام هر روز می تپد
یادم نمی رود ، آن روز آخـــری
روز جدا شدن، روز شکستنم
روزی که از برم، گفتی که می پــری
حالا که می روی، آهسته تر برو
آهسته تر برو، از پیش من”پــری”
گفتم که عاشقم همسان قصه ها
گفتی که قصه را،بهتر تو از بری
من مبتلای تو ،هر دم فدای تو
اما تو قلب من از سینه می دری
دستم نمی رود، در وصف تو به شعر
زیرا که از کلام، حتی تو برتری
اشکم به دیده ام، آهی به سینه ام
آیا شود مرا، در خاطر آوری؟
جوادصارمی
ای که دگر مرا از یاد می بــــری
یادت به سینه ام هر روز می تپد
یادم نمی رود ، آن روز آخـــری
روز جدا شدن، روز شکستنم
روزی که از برم، گفتی که می پــری
حالا که می روی، آهسته تر برو
آهسته تر برو، از پیش من”پــری”
گفتم که عاشقم همسان قصه ها
گفتی که قصه را،بهتر تو از بری
من مبتلای تو ،هر دم فدای تو
اما تو قلب من از سینه می دری
دستم نمی رود، در وصف تو به شعر
زیرا که از کلام، حتی تو برتری
اشکم به دیده ام، آهی به سینه ام
آیا شود مرا، در خاطر آوری؟
جوادصارمی
شاعر جواد صارمی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو