دوباره آتشم بزن! که عشق در بلا خوش است
بیا به خاک و خون بکش! دلی که مبتلا خوش است
چهار فصل عاشقی، به دولت تو سرکشم
چهار کنج این قفس، هوای کودتا خوش است
تو نخ بده نسیم را ، به شیطنت هوا کنند
که بادبادک دلم به دست بچه ها خوش است
ز تو جدا پریده ام ، خدا خدا گزیده ام
جدا شکسته ام، ولی، دلم رها رها خوش است
گناه دارد این دلم، بیا به خاطر خدا
دوباره عاشقی کنیم، دوباره این خطا خوش است
چقدرعاشق توام! چقدرعاشق منی!
چقدر لحظه های ما، به رنگ و بوی ما خوش است.
جهانشاه تاج مرادی
شاعر جهانشاه تاج مرادی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو