جای پای رفته تو
مینشانم قلب خود را
تا به سوی رفته تو
میفشانم جان خود را
مینشانم قلب خود را
تا به سوی رفته تو
میفشانم جان خود را
رفتن تو نازنیم
در من آهی بی غروب است
بی تو در قلب غروبی
مینگارم نام خود را
زنده یِ من بی تو
شیری بی نشان است
جنگلِ جانم،
بر آتش میسپارم نام خود را
چنین حتی در خود
نمآند عشق پابرجا
مرا از من ستاندی
تا ببویم مُشکِ خود را
شاعر جلال موسوی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو