علی حاتمیان
دوباره به بی میلی میرسی و از من دور میشوی…
و اتاقت تو را در خودت غرق می کند…
صدای مادرت در آشپزخانه، که دارد با پدرت بحث می کند
و احساس بیهودگی و گناه، که روحت را از بالکن پرت می کند…!
تو تنها ترین تنهای من-ی، که داری مرا از خودت دور می کنی…
و اینجا برایت آخر دنیا ست؛ “شبکه نسیم” و بازپخش “قصه های مجید”…
صدای “تیک” و اس.ام.اس-ی از من، که آن را نخوانده پاک می کنی!
و برمیگردی به چند سال پیش، آلبوم عکسهایت را نگاه می کنی…
و حل میشوی در این حس تلخ، که داری از آن فرار می کنی…
و دل میکنی از من و یاد من، “تو داری مرا در دلت خاک میکنی…”
به فردایت دل می بندی و آینده ای؛ که از من نباشد “هیچ اثری”
دوباره صدای “تیک” و اس.ام.اس-ی از من؛
“که باز هم آن را نخوانده پاک می کنی”…
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران