مرتضی برخورداری
تقوای عشق
تقوای عاشقانه غم عشق خوردن است
برآستان حضرت دل سر سپردن است
از قید خودرهیدن وبا تارزلف دوست
دائم گلوی عقل پریشان فشردن است
با پای مانده در ره وبا روزه ی سکوت
در غربتی دقایق هجران شمردن است
چون هیزمی به آتش وچون قایقی به موج
جان را به کام حادثه با میل بردن است
تقوای عاشقانه به غیرازخلوص نیست
رخساردل زکین ودورنگی ستردن است
با خون وضوکنی و بمیری به تیرعشق
آری حیات تازه در این گونه مردن است
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران