(1)
موقع دفن همسرش یک مرد
گفت: حاشا اگر خیال کنید
عیش خود را خراب خواهم کرد
(2)
من خانم و تو بانو
پس خونه رو کی حالا
باید بکنه جارو؟
(3)
من خانم و تو خاتون
پس خوکه رو کی حالا
باید ببره بیرون؟
(4)
کسی که یک زن زیبا، کلاتی در کنار مرز
و یا یک باغ انگوری کنار جاده ای دارد
طرف را جنگ و درگیری دمی آسوده نگذارد
(5)
به عشق تخم هایی که گذاری
محال است این که هرگز طاقت آرم
برایم قدقد از خود دربیاری
(6)
او که دنبال دردسر گردد
مایۀ بس تأسف است و دریغ
دست خالی اگر که برگردد
(7)
چو خواهد بداند کسی با یقین
که او چیست، راهش فقط باشد این
که همسایه اش را کند خشمگین

