تا کی چنین به باغ امیدت بهار نیست ؟
خوش باش، خیر و شر جهان پایدار نیست
حرص جهان مزن که گواه است سرنوشت
در این کویر خسته کسی ماندگار نیست
بر روی سنگ خیل نیاکان نوشته اند
مردانگی به مسلک این روزگار نیست
بی فایده است ؛ هرچه که فریاد می زنیم
جز انعکاس نعره به یک کوهسار نیست
خاموش ! از سکوت زیانی نمی رسد
باید قبول کرد دلیری به جار نیست
تا شعر و شور و ساز وشرابی فراهم است
مارا ز شیخ و شحنه و شاه انتظار نیست
یا رب مباد ساز من از من جدا کنی !
این دل به سوز ساز دگر سازگار نیست
محمد ابراهیمی