مویم آخـر جـز از سـپـید نگشتگـر چـه اول جــز از سـیـاه نـرسـترنگ آن سـرخ هم نشد گر چـندمردم آن را بـه خـون دیده بـشستمـرد را چـون سـپـید گـردد مویتـن …
مویم آخـر جـز از سـپـید نگشت | گـر چـه اول جــز از سـیـاه نـرسـت |
رنگ آن سـرخ هم نشد گر چـند | مردم آن را بـه خـون دیده بـشست |
مـرد را چـون سـپـید گـردد موی | تـن چـو موی سـپـید گردد سسـت |
نــادرســتــی بــودش رنـگ دوم | چـون درسـتـیش بـود رنگ نخـست |
تـن بــنـه مـرگ را حـرص خـلـود | از دل خـویشتـن بـرون کن چـسـت |
موی چون نادرست گشت بدان | که نمانده است جای موی درست |
دوزخ جـاودانه جـسـت آن کـس | کز جـهانی عـمر جـاودانی جـسـت |
پـند این مـسـتـمند بـشـنو نیک | دل بـر آن نه که آن سعادت تـوست |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج