بیدارم و می بینمت رویا به رویا/افشین یداللهی
حس غریبی
بیدارم و می بینمت رویا به رویا
از پیش چشمم میروی د نیا به د نیا
با تو میان آب و آ تش آشتی بود
در آ تش است از رفتنت دریا به دریا
یکبار د یگر عشق را با خون نوشتند
تعبیر لبخند تو را گلگون نوشتند
یکبار د یگر عشق را با خون نوشتند
تعبیر لبخند تو را گلگون نوشتند
تا د ست عشق از پیکر عاشق جدا شد
با د ست لیلا قصه مجنون نوشتند
این کوچه ها بی تو همیشه بیقرارن
حس غریبی بین پا ییز و بهارن
رفتی ولی فکری به حال کوچه ها کن
بوی تو دارند و تو را اما ندارن
بیدارم و می بینمت رویا به رویا
از پیش چشمم میروی د نیا به د نیا
با تو میان آب و آ تش آشتی بود
در آ تش است از رفتنت دریا به دریا
بیدارم و می بینمت رویا به رویا
از پیش چشمم می روی دنیا به دنیا
شاعر: مرحوم دکتر افشین یداللهی