می تازم و می بازم و می نازم و می سازم و قبراق
در راه تو و تاس تو و ناز تو و ساز تو ،براق
در راه تو و تاس تو و ناز تو و ساز تو ،براق
من عاشق و من زاهد و من سالک و من ساکت و من خر…
از جهل تو و زهد تو و کشک تو و دست تو اغراق
تاریکی و باریکی و آن خاکی و بی تابی و راهبند
چون علم تو و نان تو و راه تو و حرف تو یاپراق
می خوانم و می دانم و می فهمم و می خواهم و …ایکاش
تو بخوانی و بدانی و بفهمی و بخواهی که شود حکمت اشراق
طاغوتی و سالوسی و نمرودی و فرعونی و اثکول به یمن وصل
،،بهزاد ،، قراری به فراتر ز خرابات جهانیم نه اتراق
5:14
21/1/96
شاعر بهزاد سطوتی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو