جابر ترمک
شب شد و عاشقانه ها گل کرد
توی شعرم جــوانه ها گل کرد
توی امواج شعـــــــر خشکیدم
لای موی تو شانه هــا گل کرد
از رباعی غــــــــــزل تراشیدم
بعد در من ترانه هــــا گل کرد
بی نشان رفتی و بــدون درنگ
در دل من نشانه هــــا گل کرد
بنشین قصه ای بگــــــــو دریا
ساحلت در کرانه هـــا گل کرد
هی نوشتی که شعر کافی نیست
بارها این بهـــــــانه ها گل کرد
مُردم و فصل بعـــــد زنده شدم
بعد من عاشقانه هـــــــا گل کرد
جابر ترمک
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران