حسین دلجویی
…
نمیشود که شوی یک دمی فراموشم
تویی که شهد لبت با ترانه مینوشم
/
برای از تو نوشتن همیشه کم دارم
برای از تو سرودن همیشه میکوشم
/
تو شهد آب حیاتی که حسرتت باقیست
تو سکر جام شرابی که با تو میجوشم
/
همیشه طفل دبستان خط لب هاشم
همیشه آرش عشق کمان ابروشـم
/
عجب مدار پلنگی به چنگ آهویی ست
عجب همین که پلنگم به چنگ آهوشم
/
همیشه در دل خود جاودانه می سوزم
اگر چو آتش زرتشت سرد و خاموشم
/
از آن دمی که گرفتم تو را در آغوشم
هـنوز پـیرهنم را نشـسته می پوشم *
حسین دلجووو
ویرایش مجدد…
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران