مسعود احمدی
خواب هایم را سری بزن امشب
دلم صدای تورا
هوا کرده !
بیا و اوج بگیر تصنیف هایم را
در شبی که قورباغه ها
در سراشیب آب نیز
بوعطا می خوانند !
به گام های بلند که می رسی
وقتی رعد در حنجره ات می غرد
برق چشم هایت
تماشایی ست !
بیا و در فضایی باز
برایم
دلکش بخوان !
بیا که شعرهایم
سالهاست
برای به رسیدن به فضای حنجره ات
_در میدان آزادی_
شعار می دهند !
بخوان تا باز گردد شاید
ماه چارده
به کوزه ی آب
در کنج حیاط !
تا نفس بگیرد
پلنگ صحرا
از جست و خیز های مدام
تا فراموش کنم دمی
نیش عقرب هایی
که عقربه های جوانی ام را
تمام گزیدند !
به خواب هایم سری بزن امشب
که بس دلگیرم
نه از بنده
_ که این بار _
از خدا دلگیرم !
که مادرم
_ به سیبی _
از بهشت راند
حال
اخراج مرا از زمین
بهانه می کند !
بیا و از تمام این ها:
برایم
فقط
دلکش
بخوان !
.
.
.
مسعود احمدی
۳۱تیرماه نود و چهار
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران