محمد شیرین زاده
باران برای من و تو می بارد
برای من و تویی که
سال هاست پشت پنجره های اتاقمان
چیزی شبیه به عشق را گم کرده ایم
برای من و تویی که
سال هاست سکوتمان را
با تیک تاک عقربه های ساعت
فریاد زده ایم
از تو یک خواهش دارم
این بار که باران آمد
بارانی ات را بپوش
و از خانه بیرون بیا
من هم به رسم گذشته
با گل سرخی به دیدارت می آیم
باران دوباره ما را
از حادثه عشق
خیس خواهد کرد …
((محمد شیرین زاده))
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران