ای سـبـزه دمـانیده بـگـرد قـمـر از مویسر سبزی خط سیهت سر بسر از مویجـز پـرتـو رخـسـار تـو از طـره شـبـرنـگهـرگـز نـشـنـیـدیـم طـلـوع قـمـر از مـویبـر …
ای سـبـزه دمـانیده بـگـرد قـمـر از موی | سر سبزی خط سیهت سر بسر از موی |
جـز پـرتـو رخـسـار تـو از طـره شـبـرنـگ | هـرگـز نـشـنـیـدیـم طـلـوع قـمـر از مـوی |
بـر طرف بناگوش تو آن سنبـل مه پوش | افکنده دو صد سـلسله بـر یکدگر از موی |
بی موی میانت تن من در شب هجران | چـون موی میانت شـده بـاریکـتـر از موی |
مـوئی ز مـیانت سـر مـوئی نکـند فـرق | تـا سـاخـتـه ئی موی میانرا کـمر از موی |
موئیسـت دهان تـو و از موی شـکـافـی | هنگـام سـخـن ریخـتـه لؤلؤی تـر از مـوی |
بـیرون ز میان تـو کـه مـاننده مـوئیسـت | کـس بـر تـن سـیمینت نبـیند اثـر از موی |
خـواجـو چـو بـوصف دهنت موی شکافد | یک نـکـتـه نگـوید ز دهانـت مـگـر از مـوی |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج